حالت سیاه
28-04-2024
Logo
شرح حديث شريف - اتحاف المسلم - درس (08-44): رزق بسنده.
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

سپاس خداوند جهانیان را و درود بر سیدنا محمد راستین وعده‌ی امانت دار.

امتحان انسان در زندگی دنیایی:

برادران گرامی:
از ابوسعيد خدری رضي الله عنه روایت شده که رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود:

((إِن الدنيا: حُلْوةٌ خَضِرَة، وإن الله مُستَخْلِفُكم فيها، فناظرٌ كيف تعملون؟ فاتَّقُوا الدنيا، واتَّقوا النساء))
((حقا که دنیا شیرین و سرسبز است و حقا که خدا شما را به عنوان جانشین در زمین قرار داده است و می‌نگرد که چه انجام می‌دهید، پس از دنیا و از زنان بپرهیزید.))

[مسلم ونسائي از ابی سعيد خدری]

از دنیا و از زنان بپرهیزید؛ اما دنیا شیرین و خوش رنگ است و خداوند شهوت‌ها را در انسان نهاده است و این شهوت‌ها او را وادار به برآورده کردن آن‌ها می‌کنند و وی در زندگی دنیا آن شهوت‌ها را برآورده می‌نماید. مال دوست داشتنی است. خانه و خودرو و زن دوست داشتنی هستند. این شهوت‌های دنیا برای نفس دوست داشتنی است. مانند گیاه سبز تر و تازه. خداوند شما را در دنیا جانشین قرار داده است. از معانی سرسبزی دوست داشتنی بودن است. از معانی سرسبزی پژمردگی زودهنگام نیز می‌باشد. چیز تازه‌ی زود پژمرده شونده. زیاد دوام ندارد. بهار کوتاه است. شکوفه‌ها عمر کوتاهی دارند. چیزهای زیبا زیاد دوام نمی‌آورند، پس: زود از بین می‌روند. دوم: دوست داشتنی هستند.
حقیقت این است که انسان در دنیا امتحان می‌شود. گاهی خواسته و شهوتی خدا ناپسندانه بر او عرضه می‌شود، لذا انسان با مال فراوانی از راه نامشروعی امتحان می‌شود که یا پرهیز می‌کند و می‌گوید: خداوند بی نیاز است. پناه بر خدا! و یا خودش را خوار می‌کند و این مال را می‌گیرد. با مال امتحان می‌شود. گاهی در خانه‌ای زندگی می‌کند: قانون با او است. یا آن را غصب می‌کند و از آن لذت می‌برد و خداوند را خشمگین می‌سازد و یا آن را به صاحبش می‌بخشد و خانه‌ای کوچکتر انتخاب می‌کند. با یک خانه امتحان شد. گاهی با خودرویی امتحان می‌شود که از راه نامشروع به دست آورده است و گاهی آن را نمی‌پذیرد. یعنی شهوت‌هایی که خداوند در انسان نهاده است:

﴿زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ﴾
(دوستى شهوت‌ها و خواستنی‌های گوناگون از جمله زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سيم و اسب‏هاى نشاندار و دام‌ها و كشتزار[ها] براى مردم آراسته شده است.)

[آل عمران آیه:14]

این شهوت‌ها و خواسته‌ها: یا برای برآوردن آن از راه خداوند می‌گذرد و اشکالی ندارد و یا از حدود و راه الهی تجاوز می‌کند و چیزی را می‌گیرد که از او نیست و از حرام آن لذت می‌برد و مال دیگران را غصب می‌کند,

((وإن الله مُستَخْلِفُكم فيها، فناظرٌ كيف تعملون؟ فاتَّقُوا الدنيا، واتَّقوا النساء))
((خداوند شما را به عنوان جانشین در زمین قرار داده است و می‌نگرد که چه انجام می‌دهید. پس از دنیا و از زنان بپرهیزید.))

مال و زن دو نقطه‌ی ضعف انسان در زندگی:

در حقیقت به نظر می‌رسد که شهوتی که در ژرفنای وجود انسان نفوذ می‌کند، میل به زنان است، به همین دلیل: انسان گاهی دست از دزدی می‌کشد اما نمی‌تواند چشمانش را ببندد یا دستش را دراز کند، این ارشاد پیامبر است: «فتنه‌ی بنی اسرائیل در زنان بود.»
مال و زن دو نقطه‌ی ضعف زندگی انسان است، اگر خودش را در این دو نقطه حفظ کند نجات پیدا می‌کند. پس از دنیا بپرهیزید یعنی از آراستگی‌های آن، از مال، زیبایی‌ها و شهوت‌های دنیا بپرهیزید و از زنان بپرهیزید.
عطف خاص بر عام است. زنان در دنیا هستند، اما به دلیل اهمیت از یک واژه‌ی مستقل استفاده شده است:

((فاتَّقُوا الدنيا، واتَّقوا النساء))
((از دنیا بپرهیزید، و از زنان بپرهیزید.))

در روایات بسیاری آمده است که: «فتنه‌ی بنی اسرائیل در زنان بوده است»؛ پس انسان وقتی پاکدامن باشد، چشمش را کنترل کند، با زنی خلوت نکند و چشم به نامحرم و زنان دیگران نیندازد، نجات می‌یابد، زیرا:

((من غض بصره عن محارم الله ـ أو عن محاسن امرأة ـ أورثه الله حلاوة في قلبه إلى يوم يلقاه))
((کسی که چشمان خود را از حرام یا از زیبایی یک زن حفظ کند، خداوند چنان شیرینی و حلاوتی در قلب او قرار می‌دهد که تا روز قیامت آن را حس می‌کند.))

[منقول]

پس ویژگی اصلی مؤمن پاکدامنی است.

هر کس به قضا و قدر و حکمت مطلق الهی ایمان داشته باشد، به اندک قانع می‌شود:

از ابوعبد الرحمن حبلی روایت شده که گفته است: از عبدالله بن عمرو بن عاص شنیدم که مردی از او سؤال کرده و گفت:

((ألست من فقراء المهاجرين؟ ـ أي ألست فقيراً؟ ـ فقال له عبد الله: أَلك امرأةٌ تأوي إليها؟ قال: نعم، قال: ألك مسكنٌ تَسْكنُهُ؟ قال: نعم، قال: فأنت من الأغنياء، قال: فإنَّ لي خادماً، قال: فأَنت من الملوك))
((آیا من از فقرای مهاجرین نیستم؟ عبدالله به او گفت: آیا همسری داری که به او پناه ببری؟ گفت: بله. عبدالله گفت: آیا خانه‌ای داری که در آن زندگی کنی؟ گفت بله؛ عبدالله گفت: تو از ثروتمندان هستی. آن مرد گفت: من خدمتکار دارم. عبدالله گفت: پس تو از پادشاهان هستی.))

[مسلم از ابوعبد الرحمن حبلی]

به اصول زندگی بنگرید: خانه‌ای به عنوان سرپناه، زن و فرزند و درآمدی کفایت کننده و خدمتکار دارد، به او می‌گوید: تو یکی از پادشاهان هستی، بنابراین فقر کجاست؟ این مصداق پیامبر صلی الله علیه وسلم است:

(( مَنْ أصبَحَ منكم آمِنا في سِرْبه، مُعافى في جَسَدِهِ، عندهُ قوتُ يومِه، فكأنَّما حِيزَتْ له الدنيا بحذافيرها))
((کسی که از شما (شب را) با امنیت صبح کند در حالی که بدنش سالم و روزیِ همان روزش را دارد، گویا دنیا با تمام وجودش برایش جمع شده است.))

[ترمذي از عبيد الله بن محصن]

((قال له: ألست من فقراء المهاجرين؟ فقال له عبد الله: أَلك امرأةٌ تأوي إليها؟ قال: نعم، قال: ألك مسكنٌ تَسْكنُهُ؟ قال: نعم، قال: فأنت من الأغنياء، قال: فإنَّ لي خادماً، قال: فأَنت من الملوك))
((گفت: آیا من از فقرای مهاجرین نیستم؟ عبدالله به او گفت: آیا همسری داری که به او پناه ببری؟ گفت: بله. عبدالله گفت: آیا خانه‌ای داری که در آن زندگی کنی؟ گفت بله؛ عبدالله گفت: تو از ثروتمندان هستی. آن مرد گفت: من خدمتکار دارم. عبدالله گفت: پس تو از پادشاهان هستی.))

[مسلم از ابوعبدالرحمن حبلی]

از عبدالله بن عمرو بن عاص رضی الله عنهما روایت شده که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است:

 

((قد أفْلَحَ مَنْ أسلم، ورُزِقَ كفافاً، وقَنَّعه الله بما آتاه))
((رستگار است کسی که مسلمان شده و به اندازه‌ی کفایت به وی روزی داده شده و خداوند متعال او را به آنچه به وی داده قانع نموده است.))

[مسلم و ترمذی از عبد الله بن عمرو بن عاص]

گاهی دنیا می‌فریبد، زیان می‌زند و تلخی می‌آفریند. کسی که خداوند روزی بسنده‌ای به وی داده که نیازهایش را برآورده می‌سازد و خداوند به او سلامتی داده و به آنچه داده قانعش نموده در حقیقت رستگار است. شاید کسی مال فراوانی داشته باشد اما قانع نباشد و چشم به مال دیگران داشته باشد و شاید کسی دیگر را روزی حلالی بخشیده باشد که اندک باشد اما او قانع باشد. مهم قناعت است. وقتی به قضا و قدر الهی ایمان دارید و به حکمت مطلق خداوند یقین دارید و ایمان دارید که بهتر از این نمی‌شده است و به این ایمان نیز ایمان دارید، در این هنگام به اندک قانع می‌شوید.

هر كه از دنيا بيش از حدّ كفايت خود برگيرد، ندانسته، مرگ خود را شتاب بخشيده است:

قاعده‌ی مشهور: "هر چه می‌خواهی از دنیا بگیر و به همان اندازه غم و اندوه بگیر، هر كه از دنيا بيش از حدّ كفايت خود برگيرد، ندانسته، مرگ خود را شتاب بخشيده است."
صدها داستان از انسان‌های بسیار ثروتمند وجود دارد که به یکی از آن‌ها اعلام مالیات شده و سکته زده و مرده است. تنها خبر مالیات به او داده‌اند. این شهید مالیات است. «پس از دنیا به هر اندازه که می‌خواهی برگیر و به همان اندازه غم واندوه بگیر که هر كه از دنيا بيش از حدّ كفايت خود برگيرد، ندانسته، مرگ خود را شتاب بخشيده است.»
انسان وقتی بزرگ می‌شود اندوه‌های بی پایانی به وی می‌رسد که فقط خدا می‌داند. اما او چه می‌خورد؟ چند لقمه، بر یک تخت می‌خوابد و یک لباس می‌پوشد. چند لقمه می‌خورد. گذشته از این‌ها فقط یک خدمتکار است. بنده‌ی این مال است. شب نمی‌خوابد. من همیشه می‌گویم: خط قرمزی وجود دارد. کم تر از آن: او در خدمت تو است. از این حد که بگذرد تو در خدمت آنی. اگر در تو در خدمت آن باشی دنیا و آخرت را از دست داده‌ای، بنابراین:

((قد أفْلَحَ مَنْ أسلم، ورُزِقَ كفافاً، وقَنَّعه الله بما آتاه))
((رستگار است کسی که مسلمان شده و به اندازه‌ی کفایت به وی روزی داده شده و خداوند متعال او را به آنچه به وی داده قانع نموده است.))

[مسلم وترمذی از عبد الله بن عمرو بن عاص]

هر کس به اندازه‌ی کفایت روزی داده شود و آرامش داشته باشد یکی از پادشاهان دنیا است:

از ابوهریره روایت است که گفت:از رسولَ الله صلى الله عليه وسلم شنیدم که فرمود:

((اللَّهمَّ اجعَل رِزقَ آلِ محمدٍ قُوتاً , وفي رواية: كَفَافاً))
((خداوندا! روزی آل محمد را قوت قرار ده - و در روایتی - به اندازه‌ی کفایت قرار ده.))

[بخاری ومسلم وترمذی از ابوهريره]

یعنی کسی که منسوب به این پیامبر بزرگ است و از او پیروی می کند و او را دوست دارد «قوت او را روزی قرار بده.» یعنی بسنده و کافی که در زندگی اندوهی نداشته باشد.
اکنون انسانی وجود دارد که شب نمی‌خوابد. فلان ساختمان، فلان مبلغ، فلان سرمایه گذاری و فلان شرکت... اگر به هر یک پنج دقیقه بیندیشد خوابش نمی‌برد.

 

((اللَّهمَّ اجعَل رِزقَ آلِ محمدٍ قُوتاً, أي: كفافاً))
((خداوندا! روزی آل محمد را قوت قرار ده - و در روایتی - به اندازه‌ی کفایت قرار ده))

[بخاری ومسلم وترمذی از ابوهريره]

و معمولا اگر روزی انسان کافی باشد یعنی دست تنگ نباشد و در تنگنا قرار نگیرد دنیا را به دست آورده، زیرا گاهی اوقات تاجران در شرایطی قرار می‌گیرند که به شما می‌گویند: دوست دارم ظهر نان و آویشن بخورم اما مشکلی برایم پیش نیاید. شب خواب نداردف می‌ترسد و نگران و مضطرب است. به بسیاری از بیماری‌های سخت مبتلا شده است. ناگهان خبرهای بد می‌رسد. آرامش قیمت ندارد. کسی که مشکل بزرگی ندارد، بیماری خاصی ندارد، مشکل مالی بزرگی ندارد، تحت تعقیب یا متهم نیست، دادگاهی نیست، آبرویش در معرض خطر نیست، گزارش پزشکی بسیار ناراحت کننده‌ای ندارد، به خاطر عمل جراحی به آمریکا می‌رود و اوضاع عمومی‌اش روی روال است. این یک نعمت بزرگی است. این کسی است که روزی بسنده‌ای دارد. روزی آرامش دارد. او یکی از پادشاهان دنیا است.

عاقل کسی است که قبل از دنیا برای آخرتش مهیا می‌شود:

از انس بن مالک از رسول الله صلى الله عليه وسلم روایت است که فرمود:

 

((يَتْبَعُ الميتَ ثلاث: أهلُه، ومالُه، وَعَمَلُه؛ فيرجع اثنان، ويبقى واحد، يرجع أهلُه ومالُه، ويبقى عَمَلُه))
((سه چیز تا کنار قبر همراه میت می‌روند: اهل و مال و عملش؛ سپس دو تا بر می‌گردند و یکی باقی می‌ماند؛ اهل و مالش برگشته و عملش باقی می‌ماند.))

[بخاري، مسلم وترمذي از انس بن مالک]

خانواده و بخشی از اموالش با او می‌روند. مثلا خودروی او با جنازه می‌رود. پسرش راننده‌ی ماشین است. بخشی از اموالش ممکن است تا قبر برود. برخی از افراد خانواده‌اش می‌روند. به قبر می‌رسد. تنها با عمل خود در قبر گذاشته می‌شود و بقیه باز می‌گردند. پس از آخرین امور در خانه چه کاری انجام دادی. همه چیز تمام شد؛ یعنی:
بهترین لباس‌ها، بهترین وسایل لوکس، بهترین گچ کاری‌ها، بهترین آشپزخانه و بهترین وسایل برقی. خانه بسیار مرتب شده است. صاحبش می‌خواهد فردا در آن بنشیند. در روز بعد خبر مرگش را می‌آورند. خانواده‌اش می‌آیند و می‌نشینند و فراموشش می‌کنند. همه چیز تمام شد. انسان همیشه همین طور است و همه چیز را فراموش می‌کند!
اکنون بنگرید: نخستین روز وفات غیرقابل تحمل است. فریاد و زدن بر سر و صورت... این نادانان.. پس از یک ماه هیچ چیز باقی نمی‌ماند. خانه پر از شادی و خنده می‌شود. یک سال می‌گذرد و هیچ چیزی باقی نمی‌ماند. گویی اصلا آن شخص نبوده است. خانه می‌ماند. اما آنکه خانه را آباد کرد و فرزندان را سامان داد و تمام این زحمت‌ها همه عادی می‌شوند. خانواده هم عادی می‌شوند. می‌خورند، می‌نوشند، سفر می‌روند و باز می‌گردند و.....

 

پس عاقل اگر مرگش برسد خودش می‌خندد و افراد پیرامونش گریه می‌کنند. نادانان گریه می‌کنند. مجرم به بدترین مجازات پس از مرگ دچار می‌شود و خانواده‌اش می‌گویند: چهره‌اش نورانی بود. بی‌خودی از او تعریف می‌کنند. ستایش بیهوده و یک بار هم در زندگی نماز نخوانده بود. چهره‌اش نورانی است. این زنان بسیار اغراق می‌کنند. او عذاب می‌کشد و مردم او را می‌ستایند. این مشکل بزرگی است.

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر